معنی غذاخوری عمومی

حل جدول

غذاخوری عمومی

رستوران


عمومی

همگانی، سراسری

لغت نامه دهخدا

غذاخوری

غذاخوری. [غ ِ / غ َ خوَ / خ ُ] (حامص مرکب) غذا خوردن. طعام خوردن. اغتذاء. || متعلق به غذا. مخصوص طعام: قاشق غذاخوری. میز غذاخوری. خانه های غذاخوری. اتاق غذاخوری.


عمومی

عمومی. [ع ُ] (ص نسبی) منسوب به عموم. (از اقرب الموارد). چیزی که شامل همه گردد. عام. کلی. (ناظم الاطباء). آنچه که متعلق و مربوط به عموم باشد. همگانی. (فرهنگ فارسی معین). در مقابل خصوصی.

فرهنگ معین

غذاخوری

(~. خُ) [ع - فا.] (اِمر.) مکانی معمولاً سرپوشیده برای خوردن غذا (کافه، رستوران و...).

مترادف و متضاد زبان فارسی

غذاخوری

رستوران، کافه‌رستوران، بشقاب، ظرف، تغذیه

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ فارسی هوشیار

عمومی

در تازی نیامده امرکانیک همگانی (صفت) منسوب به عموم آنچه که متعلق و مربوط به عموم باشد همگانی: تعلیمات عمومی.


اطاق غذاخوری

ناهارگاه


سرویس غذاخوری

دستگاه خورش دستگاه خورد

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عمومی

همگانی

کلمات بیگانه به فارسی

عمومی

همگانی

عربی به فارسی

عمومی

اشتراکی , همگانی

فارسی به آلمانی

عمومی

Allgemein, Allgemein [adjective], Publikum (n), Weit

معادل ابجد

غذاخوری عمومی

2683

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری